ساده بودم
چون قلب پاک یارم دیگر سرای من نیست
جز رفتن از دیارش نقشی برای من نیست
هنگام مستی در شب خنجر نشاند به قلبم
ای اشک خفته ی من دریاب قلب سردم
چون ساده بودم هردم پیش نگاه دریا
سلطان قلب من بود او در نگاه فردا
از دوری و عذابش در فکر خاطراتش
پژمرد باغ عشقم تلخ است سرنوشتم
اهوی بخت من را تیر غمش نفس برد
احساس زندگی هم بی عشق در قفس مرد
می میزنم به عشق دیدار تازه ی او
تا اشک درد نریزم هرگز ز دوری او
شاد بودم اگر چه یک بوسه هم نچیدم
شاکی ز خود که هجرت در اینه ندیدم
نظرات شما عزیزان:
نورکی
ساعت23:09---24 آبان 1390
محمد این شعرت خیلی رمانتیک بایه کمی تو مایه های غمگینه -درکل شعر خیلی با مضمون ومایه داری است که فقط عاشقا درکش میکنن-موفق باشی
afshin
ساعت17:36---6 آبان 1390
شنبه 29 اکتبر برابر با 7 آبان روز جهانی کوروش کبیر بر تمامی پارسیان جهان مبارک باد .